× دراین وبلاگ برخی از واقعیت های تلخ جامعه مثلا طرز برخورد بد بالا دستی ها توی ادارات با ارباب رجوع ونحوه کم کاری وآزار واذیت مردم توسط پشت میز نشین ها بیان می شود

آدرس وبلاگ من

bpartyboy.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/salman.xdss

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

اگه بازم احمدی نژاد میتونست کاندید بشه بهش رای میدادین؟

سلام این مطلب رو یکی از دوستان برام ایمیل کرده بود که رو وبلاگم بذارم متن کاملش رو براتون گذاشتم

فرض کنید احمدی نژاد بازم میتونست تو انتخابات شرکت کنه شما بهش رای میدادین؟
اگه این دور احمدی نژاد نامزد میشد من دیگه بهش رای نمیدادم من عاشق رهبرعزیزم سید علی خامنه ای هستم
اینم بگم از طرفی هم عاشق احمدی نژاد بودم دور اول که بهش رای دادم اولین باری بود که رای میدادم سنم کم بود و شناخت زیادی از احمدی نژاد نداشتم ولی از اونجا که میدونستم مورد تایید آقامون خامنه ای هست بهش رای دادم بعد که احمدی نژاد به ریاست جمهوری رسید وخدمات وکاراش رو دیدم خیلی ازش خوشم اومد تنها رئیس جمهوری بود که به فکر قشر مستضعف جامعه هم بود این روند ادامه داشت طوری که حتی توی دور دوم انتخاباتش از صبح تا شب به طور رایگان و با هزار تا زحمت تو ستاد تبلیغاتیش کار میکردم باور کنید بعضی وقتهاش بود از مهمترین کلاسام هم میزدم که تو ستاد کاری نباشه که رو زمین بمونه بگذریم با شروع دور دوم ریاست جمهوری منم دیگه دانشگام تموم شده بود وحالا دنبال کار بودم حالا بود که دیگه به قول یارو گفتنی وارد بازار شدم وفهمیدم دنیا دست کیه!
از این جا به بعدش رو اون چیزی که من تو واقعیت باهاش روبرو شدم واز زبون عامیانه بخونید
اوضاع ادارات به شدت وخیمه ،به شدت رابطه بازی ،به شدت پارتی بازی، به شدت کم کاری، و دزدی، به شدت ستمگری علیه ارباب رجوع و هزاران مشکل دیگه که هیچکس نیست به این مشکلات جوابگو باشه مثلا بابای من کارمند دانشگاه علوم پزشکی هستش بعد 30 سال خدمت به دولت هنوزم یه سرپناه واسه خودش نداره و تو خونه اجاره ای هستیم جالبه بعد 30 سال خدمت به دولت هنوز حقوق بابای من450 تومنه اونقدر تو این ادارات حقش رو خوردن که قریب به چند سال حقوقش رو که یه زمانی به بهانه نبود بودجه وبالا آوردن 10 میلیارد بدهی دانشگاه، ندادن الانم که بازنشست شده هنوز حق وحقوقش رو بهش ندادن و میگن گذشته ها گذشته پرونده هاش گم شده و موجود نیست واسه گرفتن این حق وحقوق بابام هرجا میتونست رفت اما فایده ای نداشت تا اینکه یکی بهمون گفت برید پیش رئیس دانشگاه قضیه رو مطرح کنید شاید اون بتونه کمکتون کنه (رئیس دانشگاه فقط روزای دوشنبه ملاقات داره) خلاصه چندبار دوشنبه ها واسه ملاقات رئیس دانشگاه مراجعه کردیم اما بعد چندین بار که تو صف ملاقات رئیس دانشگاه نشستیم بعد از چند ساعت هنوز نوبتمون نشده رئیس واسش جلسه پیش میومد وجا میذاشت میرفت بالاخره یه روز از7/5صبح رفتیم پشت در اتاقش نشستیم وبالاخره ساعتای 9 بود که آقا تشریف آوردن حالا ما نوبت اول بودیم اما یه عده از ما بهترون بودن که اول اسم اونا رو صدا زدن که برن تو خلاصه یه دوساعتی شد که آقا رخصت دادن بریم تو اما همین که رفتیم پیشش تو اتاق دیدیم جناب در حال پوشیدن کتش بود وداشت میخواست بره بابام بهش سلام کرد وگفت آقای دکتر زیاد وقتتون رو نمیگیرم یه کار کوچیک دارم اگه میشه صبر کنید بهم بگید چیکار کنم وبعد برید اما متاسفانه آقای رئیس حتی جواب سلام بابای من رو هم نداد وبا غرور بدون اینکه چیزی بگه از اتاقش رفت بیرون
اینجا بود که صدای خورد شدن بابام رو شنیدم
اینجا بود که اشک حاصل از مظلومی و بی کسی رو تو چشمای بابام دیدم
اینجا بود که فهمیدم چرا اکثرا مردم میگن مملکت صاحب نداره
چرا میگن آدم سیر یادش به آدم گرسنه نیست
تو ادارات اگه از برخورد بد یکی شکایت داشته باشی باید به کی بگی؟به رئیسش که از کارمنداش بدتره؟
خیلی از این موارد زیاد دیدم تو بانکها تو بیمارستانها و خیلی جاهای دیگه که هرکدوم خودش یه فصله
من لیسانس مدیریت دارم دنبال کار میگشتم که کمک خرج بابام باشم وبتونم یه بار کوچکی از رو دوشش بردارم باور کنید دیدن چهره ی خسته و موهای سفید بابام که بعد 30 سال کار حالا باز داره دنبال کار میگرده تا بتونه از پس کرایه خونه ها بر بیاد داغونم میکنه چندین شرکت واداره رفتم که نیرو میخواستن باور کنید آدم بوده که با مدرک غیر رسمی اونم نه لیسانس با دیپلم واسه کارشون گرفتن اما منو که هم رشتم بود وهم مدرکم بالاتربود نگرفتن بعد که تهش رو در آوردیم فهمیدم طرف از قبل سفارش شده بوده وتموم این مصاحبه ها وامتحانات ورودی فرمالیته بوده.
از شدت ناراحتی که اینجور دارن حق مردم رو میخورن در صدد شکایت ازشون بر اومدم
از این جا به بعدش رو خودتون رو بزارید جای من
با پرسش و تحقیق یه شماره پیدا میکنی بهت میگن این شماره مخصوص شکایت از فسادای اداراته زنگ بزن شکایتت رو بگو زنگ میزنی کسی جواب نمیده!
چند جا دیگه هم واسه کار رفتم دیدم اونجاها هم همین آشه و همین کاسه هرکی پارتی داشت رفت سرکار و من که نداشتم موندم آخر سر دیگه امیدت از همه کسایی که باید جلو این مواردو بگیرن نا امید میشه یکی بهت میگه برو استانداری شکایت کن رفتم استانداری به زور خودمو تا پیش معاون استاندار رسوندم میگم جریان اینه میگه به ما مربوط نمیشه و اصلا بیخود اومدی اینجا!
دیگه آدم با این اوضاع و احوال به چی دلش خوش باشه؟
از مسئولین شهر خودت نا امید میشی میای به مسئولین کشوری و بالا دستیشون اطلاع بدی که یه نظارت کوچیکی رو این قضایا داشته باشن از 118 چندتا شماره از روابط عمومی ونمیدونم چندتا اداره دیگه میگیری به هرکدومشون زنگ میزنی یا گوشی رو بر نمیدارن یا اشغاله یا اگرم برمیدارن اصلا تحویل نمیگیرن ببینن چی میخوای!
وهی پاسکاری میکنن میگن به اونجا زنگ بزن به اونجا هم که زنگ میزنی تو هرساعتی از شبانه روزم که باشه مدام بوق اشغال میزنه!
حکایت شهر ما حکایت همون شهر هرت تو ضرب المثلاست
فقط اونایی که قدرت دارن ودستشون به جایی بنده حق زندگی دارن وهرکاری دلشون بخواد میکنن هیچکسی هم نیست بهشون بگه بالای چشمتون ابرو!
اونا با اطرافیانشون دارن زندگی میکنن وهمه چیز دارن اما ما ها خودمونیم و خدای خودمون همه اینا رو گفتم که بدونین چرا دیگه نمیخوام به احمدی نژاد رای بدم
آقای احمدی نژاد شما برنامه هایی که واسه دولت ریختی عالیه اما اجرای برنامه هات رو بدون هیچ نظارتی دادی دست یه عده از خود راضی منفعت طلب که دارن خون مردم رو تو شیشه میکنن البته ناظر بر اجرای برنامه زیاد گذاشتی منتها این ناظرا رو از همون اول کر و کور کردن که نه چیزی ببینن و نه چیزی بشنون رئیس جمهوری که این اوضاع اداره جات دولتیش باشه وهیچ نظارتی بهشون نداشته باشه به درد ریاست جمهوری نمیخوره رئیس جمهور دلش خوشه که چهارجا رو بعنوان رسیدگی به انتقادات و پیشنهادات مردمی تو ادارات گذاشته اما باید اینو خوب بدونه که تو اکثر ادارات
مسئول این صندوقهای انتقادات و پیشنهادات شریک دزده و رفیق قافله وهرگز حاضر نیست موقعیت شغلیش رو به خاطر مردم عادی تو خطر بندازه وصدای مظلوم رو به بالا برسونه
با این اوضایی که من از مملکت دیدم از این به بعد نه تنها دیگه به احمدی نژاد رای نمیدم بلکه دیگه اصلا رای نمیدم منی که از زمانی که به سن رای دادن رسیدم حتی یه بارم نشده که جایی رای گیری باشه وشرکت نکنم.

جمعه 16 دی 1390 - 1:59:21 AM